دانشجوی عدالت خواه باید سیاسی باشد؛ و البته به همان مقدار که سیاسی بودن، روح بخش جنبش دانشجویی خواهد بود، حزبی نگری نیز، مرگ جریان دانشجویی را به ارمغان خواهد داشت!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمد حسین صبوری*؛ دانشجوی عدالت خواه باید سیاسی باشد؛ و البته به همان مقدار که سیاسی بودن، روح بخش جنبش دانشجویی خواهد بود، حزبی نگری نیز، مرگ جریان دانشجویی را به ارمغان خواهد داشت!
حق طلب؛ مِنهای مصلحت اندیشی دانشجوی عدالت خواه در هر مسئله و شرایطی رسالت دانشجویی خود را که همان حق خواهی و تلاش برای احیاء و احقاق حق است، به مرحلهی اجرا در میآورد. آفت جامعهی دانشگاهی، مصلحت اندیشی میباشد. مصلحت اندیشی به آن معنا که ملاک برخورد با باطل، ظاهر و صورت و پوشش باشد! مصلحت اندیشی به آن معنا که ترس از عواقب مبارزه برای حق، دانشجو را به سکوت و انزوا وادارد! مصلحت اندیشی به آن معنا که دانشجو به صِرف صلاح دید شخصی، از موضع گیری و مقابله با ظلم و بی عدالتی چشم پوشی کند.
سیاسی؛ مِنهای جناح احدی صلاحیت آن را ندارد که دانشجو را غیرسیاسی بخواهد! معنا ندارد که دانشجوی ایرانی، به مباحث و اتفاقات روز سیاسی اجتماعی جامعهی خویش بی تفاوت باشد؛ لذا دانشجوی عدالت خواه باید سیاسی باشد؛ و البته به همان مقدار که سیاسی بودن، روح بخش جنبش دانشجویی خواهد بود، حزبی نگری نیز، مرگ جریان دانشجویی را به ارمغان خواهد داشت!
حزبی نگری دانشجو، بی شک او را نسبت به بسیاری از حقایق دور نگه میدارد، تا شخص دانشجو را محدود به دفاع و حمایت از یک دسته و گروه خاص کند! دانشجو جماعت، حتی به صِرف دارا بودن صلاحیّت صفت حریّت، باید مرزبندی خود را با تمامی جناحهای موجود در کشور مشخص کند.
از ابتداییترین معیارهای دانشجوی اصلح و عدالتخواه، مُبرّا بودن اندیشۀ او از هرگونه حزب و طیفهای مرسوم در خارج از محیط دانشگاه میباشد. تفکر عدالتخواهی نیز، هرگونه وابستگی و دلبستگی ذاتی به طیفهای مرسوم (اصلاح طلبی! و اصولگرایی!) نخواهد داشت و رسماً اینگونه تقسیم بندی را معیاری غلط و غیرقابل سنجش میداند.
برای ما چپ و راست معنای خاصی ندارد! و اساساً مؤئلفههای اسلام انقلابی را در هیچکدام از این جریانات یافت نکرده ایم.
چنانچه با بیانی ناصِح به دیگر فعالان دانشجویی نیز عرض میکنیم که؛ وابستگی به احزاب، جریانات، نهادها و سازمانهای خارج از دانشگاه، نوعی مرگ مغزی برای مجموعۀ دانشجویی است که تداوم آن به مرگ جنبش دانشجویی منجر خواهد شد.
فعال، نه منفعل تشکل دانشجویی اگر بخواهد تابع شرایط پیش آمده در جامعه، به کُنش بپردازد قطعاً مجموعهای منفعل و تجسم خمیرمایهای خواهد بود که شرایط جامعه با میدان سازی و بازی دادن به آنها، در میدان ترسیمی خود، هرگونه استفاده (بخوانید بهره کشی) را به نفع خویش خواهد کرد. نهایت امر، جریان دانشجویی نه تنها توان گفتمان سازی خود را از دست میدهد، بلکه علائمی از استقلال فکری و عملی را نمیتوان در آن دید.
نماینده جمهوریت: «جمهوریت»، اصل تغییر ناپذیر و از شعائر انقلاب اسلامی بود. در این سی و اندی سال، بارها این اصل هدف هجوم افراد و جریانات گوناگونی بوده است که با بهانههای مختلف، ولی اندیشهای مشابه، قصد حذف یا به حاشیه راندن این اصل مهم را داشته اند. جماعتی که طالب قدرت و زور بوده و هیچگاه درد و رنج مستضعفین (همان، ولی نعمتان انقلاب) را نه چِشیده و نه فهمیده اند. جماعتی که زَر اندوزیِ شان روی اربابان نظام کاپیتالیستی شان را سفید کرده!
عیناً همان جماعتی اند که با ورق زدن تاریخ مشاهده خواهید کرد همیشه از سر ناچاری و مصلحت، در مقام شعار دَم از «مردم» زده اند و به وقت نیاز بر علیه همین «جمهور» شوریده اند. همان راحت طلبانی که «جمهوریت» از ابتدای نهضت، خواری بوده در چشم شان!
مطالبه گر و مسئول مطالبه گری که نُقل هر محفل دانشجویی است و در لفظ غریب نیست! اما در میدان عمل که میرسیم، اندکی هم پیدا نمیشوند تا تکلیف دفاع از حقوق (فردی و اجتماعی) کسی را به عهده گیرند!
دانشجوی عدالتخواه چه در محیط دانشگاه و چه در محیط شهر و استان نباید نسبت به مطالبه و حقوق بر حق و تضییع شدهای کوتاهی کند. لیک از مبانی عملی دفاتر عدالت خواه دانشجویی خواهد بود که: سکوت ناشی از مصلحت اندیشی و ملاحظهی افراد و گروهها (با هر عنوان و ظواهری) به هیچ عنوان نپذیرفته و خود را موظف به ورود در هر سطحی میداند.
محمد حسین صبوری- دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.